قبل از اینکه بخوایم در مورد واگرایی‌ها و همگرایی‌ها صحبت کنیم مواردی هست که باید به آنها بپردازیم.

  • در ابتدا باید بدونیم که بازارهای مالی داری ریسک زیاد هستند،و صرف دانستن واگرایی و همگرایی ها قرار نیست بتونیم به صورت صددرصدی ترید بزنیم ولی با دونستن صحیح این مورد و استفاده اون در کنار سایر موارد شاید به توان به درصد های بالا دست پیدا کرد.(برای آموزش کامل این مباحث و موارد دیگه میتونین توی دوره پرایس اکشن ما شرکت کنین)
  • واگرایی ها و همگرایی ها به دسته های مختلف تقسیم میشوند(اون هارو هم به اختصار توضیح میدیم) ولی ما فقط به دو دسته تقسیم بندی میکنیم، ریل دایورجنس و هیدن دایورجنس!
  • موردی بعدی که مهم هست باید بدونیم که بازار دارای دو مولفه قیمت و زمان هست و تمامی اندیکاتور ها ربات ها صرفا و صرفا از این دو مولفه ساخته شده اند پس زمانی که میگوییم اندیکاتوری ناقص نشان میدهد یعنی قیمت و زمان ناقص هستند(این ممکن نیست!) یا وقتی میگوییم یک اندیکاتور تاخیری است یعنی قیمت و زمان تاخیر دارند درصورتی که به این صورت نیست، قیمت و زمان در کاملترین و درستترین حالت خود قرار دارند.از طرفی باید بدانیم که تمامی اندیکاتور ها تاخیری هستند چون از میانگین ساخته شده اند.
  • و در آخر هم باید بدونیم که تمامی اندیکاتور های داخل بازار توسط میانگین ها ساخته شده و میانگین ها نشانگر وجود قطعیت داخل بازار هستند.

دلیل گفتن مورد سوم این هست که واگرایی و همگرایی به حرکت مخالف یا تناقض بین قیمت و میانگین گفته میشود،ولی این امر دلیل بر نقص در بازار نیست! در ادامه کامل با این مبحث آشنا خواهیم شد.

انواع واگرایی ها و همگرایی ها

  1. ریل دایورجنس (Real Divergence)
    1. واگرایی یا همگرایی مثبت
    2. واگرایی یا همگرایی منفی
  2. هیدن دایورجنس (Hidden Divergence)
    1. واگرایی یا همگرایی مثبت
    2. واگرایی یا همگرایی منفی
  3. واگرایی یا همگرایی اغراق آمیز (Exaggerated Divergence)

بهتر است قبل از ادامه یک نگاهی به مطالب " همه چیز درباره مکدی (MACD) " و " همه چیز درباره بازار دارای روند و بدون روند " بیندازید.

در تصویر زیر میتوانید انواع مختلف واگرایی ها و همگرایی هارو ببینید.

برای ما ولی دسته بندی ها به این صورت نیست و ما فقط دو دسته بندی برای واگرایی ها داریم و در کل به همه این موارد دایورجنس میگیم که در ادامه بیشتر با این دسته بندی آشنا میشید.

همونطور که توی تصویر بالا میبینین برای ما انواع مختلف دایورجنس ها وجود داره که فقط تفاوتشون توی روندی هست که داخلش هستیم پس ما تمام این 6 حالت بالا رو به دو حالت کاهش میدیم و اون رو توضیح میدیم.

بالاتر اشاره کردیم که واگرایی و همگرایی درواقع همان تناقض و اختلاف حرکتی مابین قیمت و اوسیلاتور  یا قیمت و میانگین میباشد. 

ما برای کار خود از اوسیلاتور مکدی استفاده میکنیم(هر اوسیلاتوری میتونه باشه قوانین ثابت هستند حتی میتونین از میانگین ها هم استفاده بکنین توی بخش " همه چیز درباره مکدی (MACD) " میتونین کامل مطالعه کنین )

همانطور که از بخش مکدی ها به خاطر داریم کاهش فاصله مابین قیمت و میانگین یا میانگین با میانگین(همون اوسیلاتور مکدی) برای ما باعث ایجاد واگرایی و همگرایی میشود،در واقع درصورتی که توی قیمت رشد داریم و اصولا این میانگین ها و اندیکاتور ها از قیمت ساخته شده و باید رشد داشته باشند،پس دلیل اینکه کاهش اتفاق افتاده چی هست؟

علت این امر بسیار ساده است در ایجاد اندیکاتوری مانند مکدی دو میانگین دخیل هست زمانی که تمایل در حرکت صعودی در میانگین بیشتر از  قیمت باشد در این صورت حرکت میانگین از منظر حرکت پیپ بیشتر از حرکت قیمت خواهد شد و میانگین بیشتر از قیمت رشد خواهد کرد و فاصله میانگین با قیمت یا فاصله دو میانگین کمتر خواهد شد.

مواردی که در دسته بندی ما باید به آن توجه کنیم به شکل زیر هست:

  • RD در روند صعودی فقط در سقف ها تشکیل میشود
  • HD در روند صعودی فقط در کف ها تشکیل میشود
  • RD در روند نزولی فقط در کف ها تشکیل میشود
  • HD در روند نزولی فقط در سقف ها تشکیل میشود

از 4 مورد بالا این نتیجه را هم میتوان گرفت که هیدن دایورجنس یا HD همیشه درجهت روند اتفاق می افتد یا روند را تقویت میکند و ریل دایورجنس یا RD همیشه باعث تضعیف و برگشت روند میشود ، بنابراین در حالت کلی هیدن برای ادامه روند و ریل برای برگشت روند شناخته میشود.

به تصویر زیر نگاه کنید:

مثال RD برای روند صعودی و نزولی : 

مثال HD برای روند صعودی و نزولی :

همانطور که در تصویر ها میبینیم یک اختلاف و تناقض در حرکت بین قیمت و اوسیلاتور بوجود آمده است که در اصل نباید میبود و در کل هم این اتفاق وجود نداره به دلیل زمان ما این شکل را میبنیم .به این اتفاق واگرایی یا همگرایی میگوییم.

میدانیم بازار از چرخه های مختلف تشکیل شده است پس لزوما قرار نیست کل بازار رو با یک اوسیلاتور مکدی تحلیل کنیم و وارد معامله بشیم در واقع اینکار غیر ممکن هست که بتوانیم چنین کاری بکنیم پس مبحثی به عنوان تناسبات در بازار بوجود می آید که در بخش همه چیز درباره مکدی کامل در مورد آنها صحبت کردیم و اینجا اشاره میکنیم که به خاطر متناسب بودن مکدی با تنظیمات دیفالت با میانگین EMA با دوره 60 و اطلاعاتی که از بحث میانگین ها داریم محدوده ای که میتوانیم در داخل آن واگرایی هارا بررسی کنیم 60 کندل برای مکدی دیفالت هست .برای سایر تناسبات عدد 60 در عدد تناسب ضرب یا تقسیم میشود.

به عنوان مثال برای مکدی با یک دوم تنظیمات دیفالت محدوده بررسی ما نصف میانگین 60 یا همان 30 خواهد بود.

با توجه به تعریف ها و تصاویر بالا یک تعریف ساده برای RD و HD خواهیم داشت که به صورت زیر است:

در روند صعودی اگر قیمت سقف جدیدی ثبت کند در حالی که اوسیلاتور نتواند همان سقف متناظر را بزند برای ما RD و اگر در روند صعودی اوسیلاتور کف قبلی خود را بزند ولی قیمت نتواند کف قبلی خود را حتی تاچ کند یا هم سطح آن باشد HD تشکیل میشود،

از طرف دیگر در روند نزولی اگر قیمت یک کف جدیدی ثبت کند درحالی که اوسیلاتور نتواند همان کف متناظر را بزند برای ما RD و اگر در روند نزولی اوسیلاتور سقف قبلی خود را بزند ولی قیمت نتواند سقف قبلی خود را حتی تاچ کند یا هم سطح باشد هیدن تشکیل میشود.

خیلی ساده تر بخوایم بگیم اوسیلاتور و قیمت باید عین هم عمل کنند،که بهش میگیم اصل تطبیق اوسیلاتور و پرایس که به عنوان یکی از قوانین ثابت و پایه ای بازار این اصل رو میپذیریم.

واگرایی آخری که باید در نظر بگیریم واگرایی زمانی هست که اولین بار در ایران توسط فرکتالز تریدرز به صورت صحیح و چیزی که هست در اختیار همه قرار گرفته است.

همچنین میتوانید از " آموزش جلسه سوم " برای درک " میانگین ها و زمان " استفاده کنید.

واگرایی زمانی یا Time Divergence

قبل از اینکه شروع به توضیح این مورد بکنیم باید درک درستی از میانگین ها ،زمان در بازار و چرخه ها داشته باشید چرا که اگر بحث چرخه ها در همه جا را مطالعه کرده باشید متوجه اهمیت میانگین چرخه و زمان خواهید شد.

خب طبق اصل قبلی اگر اختلافی ما بین قیمت و اوسیلاتور یا میانگین بوجود بیاد بهش میگیم واگرایی یا همگرایی ولی خب توی زمان این به چه شکلی هست؟!

در ادامه بهش میپردازیم:

مانند قبل انواع مختلفی از واگرایی و همگرایی هارو داریم که ما به همشون میگیم واگرایی زمانی ولی انواعش رو مطرح میکنیم.

  • واگرایی های زمانی(TD)
    • واگرایی معمولی(RTD)
    • واگرایی هوشمند(STD)

مفهومی که برای واگرایی زمانی مطرح میشود مابین قیمت و زمان مطرح هست و فقط خود زمان نیست به این صورت هست که ما دو لگ یا موج حرکتی در بازار داریم که با نام های ABC میتوانیم راس های اون رو نامگذاری کنیم حالا اگر لگ BC تعداد کندل حرکتی که داره از مقدار AB بیشتر باشه ولی به اندازه قیمت AB حرکت نکرده باشه میگیم واگرایی زمانی رخ داده است.

به عبارت دیگه اگر درصد حرکتی زمان برای موج اصلاحی بیشتر از درصد حرکت قیمت نسبت به موج اصلی باشه بهش میگیم واگرایی زمانی از نوع هوشمند

در مورد واگرایی معمولی هم اصلا شاید نگیم بهتره و همشون رو به دید واگرایی زمانی ببینیم.

و اما تعریف ما از واگرایی زمانی چیه؟

همونطور که از اسمش پیداست واگرایی که به واسطه گذر زمان ایجاد میشه (این بحث به صورت کامل توی دوره ایچیموکو و دوره پرایس بحث و تدریس شده است)

این بحث رو ما روی دوتا نوع از میانگین بررسی میکنیم میانگین های ساده یا همان مووینگ اوریج ها(Moving Average) یا میانگین های اندیکاتور ایچیموکو که اگر پست های مربوط به ایچیموکو رو خونده باشید متوجه میشوید که کسر های یا کسر لو در میانگین های ایچیموکو باعث ایجاد دایورجنس زمانی میشود به شرطی که این ایجاد دایورجنس زمانی همراه با دایورجنس قیمتی بررسی شده و ادامه دار باشد یعنی کاهش فاصله بین دو میانگین یا میانگین و قیمت ادامه داشته باشد.در صورت تارگت برای ما تا زمانی است که کف یا سقف دوره مورد بررسی زده نشود یعنی یک های یا لو جدید ایجاد نشده یا انتقال های و لو اتفاق نیفتاده است.

و اما در آخر یک بحث دیگه ای هم هست که به عنوان زمان در واگرایی ها مطرح میشه و اون هم به شرح زیر هست.(توجه کنین با واگرایی زمانی متفاوت هست!!)

بدون استفاده از هیچ اندیکاتوری (توجه کنین هر مطلبی مربوط به واگرایی ها در جایی که قیمت روند رو دارا هست بحث میشه) اگر از یک های یا لو به اندازه میانگین دلخواهمون به سمت جلو حرکت کنیم به زمان هیدن دایورجنس یا ریل دایورجنس میرسیم.وقتی این اتفاق میفته و شما به اندازه میانگین دلخواه میرین جلو وقتی به آخر این شمارش میرسیم میانگین شما در حال عبور از کندل هایی هست که توی اون میانگین گیری تاثیر دارن پس ممکنه که داده های آخر تاثیر زیادی داشته باشن و این باعث بشه که مقدار حرکت میانگین به خاطر زده شدن های یا لو نباشه و به خاطر عبور میانگین و از دست دادن داده های موثر باشه که باعث ایجاد واگرایی قیمتی بشه(از نقطه A شروع کنیم و برسیم به نقطه C که به عنوان اول موج سوم یا وسط چرخه حرکتی هست خب بقیش آسون میشه اینطوری ولی باید دقت کنیم که میانگینمون رو درست انتخاب کنیم.در مورد انتخاب میانگین توی پست " همه چیز در مورد چرخه های بازار فارکس " کامل صحبت کردیم.)