توضیحات اجمالی
این کتاب یک منبع فنی است برای معاملهگران خودگردان که میخواهند پایههای علمی فیلترها و اندیکاتورهایی را که در تصمیمگیریهای معاملاتی خود استفاده میکنند، درک کنند — نه اینکه صرفاً از آن ابزارها با ایمان کورکورانه بهره بگیرند.درواقع بهترین کتاب در حوزه چرخه های بازار های مالی و حتی شاید بیشتر از آن میباشد. این کتاب با کمک هوش مصنوعی تنظیم شده است لذا در قسمت هایی از کتاب جایی که نیاز به توضیحات اضافه بود هم در داخل کتاب گنجانده شده است تا بهترین نتیجه گیری را از آن داشته باشید.
محصولات مشابه
🎯 هدف کلّی کتاب
ایهلرز میخواد روش سنتی تحلیل تکنیکال رو به روش علمی و ریاضی تبدیل کنه.
او اعتقاد داره بازار مثل یک سیستم سیگنال پیوسته عمل میکنه، که دادههای قیمت در اون مثل موجهایی با فرکانس و دامنههای مختلف حرکت میکنن. پس باید این امواج رو با ابزارهایی مشابه مهندسی برق (مثل فیلترها، طیفسنجی، و تبدیل فوریه و هیلبرت) تحلیل کرد.
🧭 اهداف جزئی و ساختار منطقی کتاب
- شناسایی چرخههای غالب (Dominant Cycles)
با استفاده از ابزارهایی مثل Autocorrelation Periodogram و Hilbert Transform، طول و فاز چرخههای اصلی در بازار شناسایی میشن.
این همون پایهایه که همه اندیکاتورهای بعدی کتاب روی اون ساخته میشن. - ساخت اندیکاتورهای تطبیقی (Adaptive Indicators)
اندیکاتورهایی مثل RSI، Stochastic یا CCI وقتی بهصورت “ثابت” تنظیم میشن، با تغییر چرخه بازار ناکارآمد میشن.
ایهلرز یاد میده چطور این اندیکاتورها رو طوری بازنویسی کنیم که طول دورهشون با چرخه واقعی بازار هماهنگ بشه (Adaptive). - حذف نویز و تنظیم فاز (Roofing Filter, Band-pass)
او نشان میدهد که چرا باید قبل از استفاده از اندیکاتورها، داده قیمت را با فیلترهایی مثل Roofing Filter پردازش کنیم تا اثر "Spectral Dilation" (تغییر شکل طیفی) حذف بشه. - ایجاد سیگنالهای معاملاتی بدون تاخیر (Zero-lag & Leading Signals)
در فصول پایانی، با استفاده از Sine و Cosine موجهای مصنوعی از داده قیمت ساخته میشن تا سیگنالهای پیشرو (leading) ایجاد بشن؛ یعنی سیگنالهایی که زودتر از اندیکاتورهای سنتی نقاط برگشت قیمت را تشخیص میدن.
🧩 نتیجه نهایی و فلسفه نویسنده
در پایان کتاب، ایهلرز میگه هدفش اینه که معاملهگرها از «حدس زدن» و «تکیه بر احساس» فاصله بگیرن و از تحلیل مبتنی بر ریاضیات استفاده کنن.
بهجای دنبال کردن قیمت، باید بفهمن کِی چرخه در فاز صعودی یا نزولی قرار دارد — چون قیمت فقط نتیجه همین فازهاست.
🧭 خلاصه محتوای فصلهای کتاب
فصل 1 — مقدمه و هدف تحقیق
ایهلرز توضیح میدهد که هدفش “انقلاب در هنر معاملهگری” است؛
میخواهد معاملهگری را از حالت شهودی و احساسی به حالت علمی بر پایه تحلیل سیگنال ببرد.
او اشاره میکند که بازارها رفتار چرخهای دارند و میتوان با روشهای فیزیکی و ریاضی (فوریه، هیلبرت، فیلترها) آن را تحلیل کرد.
اینجا ایده اصلی “چرخه غالب” (Dominant Cycle) معرفی میشود.
فصل 2 — اصول فیلتر کردن سیگنال (Digital Filters)
اینجا پایه ریاضی کار گذاشته میشود.
فصل دربارهی اینکه چطور دادههای قیمت را از “نویز” جدا کنیم با فیلترهایی مثل:
- Low-pass filter (فیلتر پایینگذر برای حذف نوسانات سریع)
- High-pass filter
- Band-pass filter (برای جداسازی فرکانسهای خاص چرخهها)
همچنین ایهلرز مفاهیم "lag" (تأخیر) و "phase shift" را معرفی میکند تا بعداً بتوان از آنها برای تنظیم اندیکاتورها استفاده کرد.
فصل 3 — فیلتر Roofing و اصلاح اعوجاج طیفی (Spectral Dilation)
در این فصل ایهلرز پدیدهی «اعوجاج طیفی» را توضیح میدهد: یعنی وقتی اندیکاتورها داده خام را بدون فیلتر استفاده کنند، شکل واقعی چرخهها تغییر میکند.
او راهحلش را معرفی میکند:
Roofing Filter = ترکیب high-pass و low-pass که باعث میشود دادهها حول میانگین صفر نوسان کنند (Zero Mean).
این فیلتر پایهی تمام اندیکاتورهای بعدی کتاب است.
فصل 4 — تخمین چرخهی غالب (Dominant Cycle Estimation)
در این فصل وارد قلب تحلیل چرخهها میشویم.
ایهلرز دو روش را بررسی میکند:
- Hilbert Transform برای اندازهگیری فاز (Phase Angle)
- Autocorrelation Periodogram برای یافتن دورهی دقیق چرخه (Dominant Period)
این فصل توضیح میدهد چطور از روی دادهی قیمت، چرخهی فعال در بازار را شناسایی کنیم — مثلاً بگوییم چرخهی فعلی 37 کندل طول دارد.
فصل 5 — فیلتر میانگذری (Band-Pass) و تولید موج سینوسی
در این بخش، فیلترها بهصورت عملی ترکیب میشوند تا از دادهی واقعی، یک موج سینوسی خالص ساخته شود.
هدف این است که قیمت را در قالب “موج چرخهای” نشان دهیم.
اینجا مفهوم سینموج و کسینموج (Sine & Cosine Wave) مطرح میشود.
فصل 6 — تحلیل طیفی (Spectral Estimates)
در این فصل مفهوم “قدرت چرخهها” توضیح داده میشود.
با تحلیل طیف (Spectral Analysis) میتوان فهمید کدام فرکانسها (چرخهها) بیشترین انرژی را در داده دارند.
در نتیجه میفهمیم بازار در چه بازههایی چرخههای قویتر یا ضعیفتر دارد.
نویسنده از تکنیکهایی شبیه به FFT (Fast Fourier Transform) ولی تطبیقیتر استفاده میکند.
فصل 7 — هموارسازی و فیلترهای سازگار (Adaptive Smoothing)
اینجا یاد میدهد چطور میانگینها و فیلترها را با دورهی چرخهی واقعی هماهنگ کنیم.
بهجای اینکه مثلاً Moving Average طول 14 داشته باشد، طول آن بر اساس چرخهی غالب تنظیم میشود.
نتیجه: تأخیر کمتر و پاسخ دقیقتر به تغییرات بازار.
فصل 8 — اندیکاتورهای تطبیقی (Adaptive Indicators)
فصل بسیار مهم.
ایهلرز نشان میدهد چطور اندیکاتورهایی مثل:
- RSI
- Stochastic
- CCI
را بر اساس چرخهی غالب تنظیم کنیم تا در هر بازار، واکنش بهموقع و واقعی داشته باشند.
او برای هرکدام فرمول جدید و نمودار مقایسهای ارائه میدهد.
فصل 9 — مقایسه اندیکاتورهای تطبیقی
در این فصل اندیکاتورهای بازنویسیشده روی یک نمودار مقایسه میشوند.
نتیجه: همهی اندیکاتورهای سنتی در واقع یک چیز مشابه را نشان میدهند، ولی نسخهی تطبیقی آنها دقت زمانی بسیار بیشتری دارد.
فصل 10 — سیگنالهای معاملاتی (Swing Trading Signals)
به مرحلهی تولید سیگنال میرسیم.
او توضیح میدهد چگونه از سین و کسین موجها میتوان سیگنالهای خرید و فروش گرفت.
مثلاً:
- وقتی کسین از نسخهی تأخیردار خودش عبور کند = سیگنال خرید یا فروش
- یا عبور از محدودههای بالا/پایین موج = نقطهی چرخش چرخه
هدف: ساخت سیگنالهایی که پیش از تغییر قیمت واکنش نشان دهند.
فصل 11 — جمعبندی و اصول کلیدی
در پایان، ایهلرز چند نکتهی کلیدی را خلاصه میکند:
- همیشه باید دادهها را قبل از استفاده فیلتر کنیم تا میانگین صفر شوند.
- بهترین روش اندازهگیری چرخه = Autocorrelation Periodogram
- اندیکاتورها باید با چرخهی بازار تنظیم شوند (Adaptive).
- از موجهای سین و کسین برای حذف تاخیر و ساخت سیگنالهای پیشرو استفاده کن.
✳️ جمعبندی کل کتاب:
کتاب مسیر زیر را طی میکند:
از فیلتر → به شناسایی چرخه → به اندیکاتور تطبیقی → به سیگنال معاملاتی بدون تاخیر.
🧩 ۱. مفهوم اصلی: بازار بهعنوان یک سیستم سیگنال
ایهلرز در پایان کتاب تأکید میکند که بازار مجموعهای از سیگنالهاست، نه حرکات تصادفی.
قیمت مثل یک موج ترکیبی از چند فرکانس مختلف است؛ هر چرخه (cycle) نمایندهی یک رفتار تکرارشونده در بازار است.
بنابراین، معاملهگر باید مثل یک مهندس برق فکر کند:
بهجای اینکه به قیمت خام نگاه کند، باید بفهمد چه موجهایی با چه قدرتی در حال تسلط هستند.
به زبان ساده:
بازار مثل موسیقی است — هر نُت (چرخه) نقش خودش را دارد، و ما باید “گوشی علمی” پیدا کنیم تا ریتم آن را بشنویم.
⚙️ ۲. ابزار کلیدی: فیلترها و چرخههای تطبیقی
نتیجهگیری عملی کتاب این است که هیچ اندیکاتوری در بازار بهصورت ثابت مؤثر نیست، چون چرخهها دائماً تغییر میکنند.
بنابراین معاملهگر موفق کسی است که:
- چرخهی فعال بازار را شناسایی کند (Dominant Cycle)
- تمام اندیکاتورها و میانگینها را با آن چرخه هماهنگ کند (Adaptive)
- و پیش از وقوع تغییرات، از فاز و دامنه موجها سیگنال بگیرد.
ایهلرز تأکید میکند که فیلتر Roofing Filter و روش Autocorrelation Periodogram دو ابزار پایه هستند برای اطمینان از اینکه دادهها واقعی، تمیز و بدون اعوجاج طیفی هستند.
🔮 ۳. پیام نهایی: معاملهگری علمی و بدون احساس
در انتهای کتاب، نویسنده میگوید هدف نهاییاش این است که معاملهگر از حالت “احساسی و شهودی” خارج شود و تصمیماتش را بر پایه دادههای فیلترشده و تحلیل چرخهها بگیرد.
وقتی بازار در فاز صعودی یک چرخه است، خرید منطقی است — و وقتی فاز در حال چرخش به نزول است، خروج یا فروش باید انجام شود.
به بیان او:
«اگر بدانید چرخه در چه فازی است، دیگر نیازی به پیشبینی بازار ندارید.»
و جملهای کلیدی در پایان کتاب دارد:
«Trading should be a science, not an art.»
(معاملهگری باید علم باشد، نه هنر.)
✳️ خلاصه نهایی:
محورنتیجه کلیدی
ذات بازار | ترکیب موجها و چرخههای زمانی |
روش تحلیل | فیلتر کردن داده و شناسایی چرخهی غالب |
کاربرد | ساخت اندیکاتورهای تطبیقی و سیگنالهای پیشرو |
هدف نهایی | حذف حدس، کاهش تاخیر، و معامله بر مبنای فاز چرخه |
🌀 ۱. فلسفهی اصلی ایهلرز: «بازار تابع قانون چرخههاست»
ایهلرز در پایان کتابش (و در آثار دیگرش مثل Rocket Science for Traders) میگوید:
بازار یک سیستم تصادفی نیست، بلکه تابع نظم طبیعی چرخهها است؛
همان نظمی که در فیزیک، زیستشناسی و حتی کهکشانها وجود دارد.
او باور دارد که هر چیز در جهان در حال نوسان است — قیمت هم از این قاعده مستثنا نیست.
پس در هر لحظه، انرژی بازار در یک فاز خاص از چرخه قرار دارد:
- گاهی فاز سازنده (Constructive) است → موجها همجهت و قوی میشوند (روند).
- گاهی فاز مخرب (Destructive) است → موجها همدیگر را خنثی میکنند (رِنج یا اصلاح).
📖 جملهاش در اواخر کتاب میگوید:
«Trends are simply the result of synchronized cycles.»
روندها چیزی نیستند جز همفاز شدن چرخهها.
⏳ ۲. مفهوم “زمان چرخهای” در برابر “زمان خطی”
ایهلرز معتقد است بیشتر معاملهگران در “زمان خطی” فکر میکنند — یعنی کندلها را فقط بر اساس ترتیب زمانی میبینند.
اما او میگوید بازار در واقع در زمان چرخهای (Cyclical Time) حرکت میکند؛
هر چرخه دارای تولد، رشد، اوج و زوال است.
این دیدگاه با فلسفهی “هوسودا” در ایچیموکو مشابه است، جایی که او زمان را به صورت “امواج بازگشتی” و “دورهای تکرارشونده” تعریف میکند (عددهای 9، 26، 52 یا دایرههای تعادلی).
ایهلرز در زبان خودش میگوید:
«Time is not uniform in markets. It expands and contracts with the rhythm of cycles.»
زمان در بازار یکنواخت نیست؛ با ریتم چرخهها منبسط و منقبض میشود.
⚖️ ۳. تعادل (Equilibrium) بهعنوان حالت طبیعی بازار
در نگاه ایهلرز، بازار همیشه در جستوجوی تعادل انرژی بین فازهای مخالف است.
وقتی موجها بیش از حد همفاز شوند، انرژی انباشته میشود و بهصورت برگشت تخلیه میگردد.
این دقیقاً همان مفهوم “Kumo equilibrium” یا “دایرههای تعادل هوسودا” در ایچیموکو است.
از دید او، هر چرخه بعد از کامل شدن، به چرخهی مخالف میرسد تا تعادل کلی حفظ شود — شبیه قانون سینوسی:
+1 → 0 → –1 → 0 → +1
درواقع قیمت در حال تنفس است: بالا رفتن و پایین آمدن، برای حفظ توازن کل ساختار.
🌗 ۴. فاز بهعنوان “حقیقت پنهان” بازار
ایهلرز باور دارد که آنچه بیشتر معاملهگران میبینند (نمودار قیمت) فقط “ظاهر” است.
حقیقت واقعی بازار در “فاز موج” پنهان است — یعنی جهت و موقعیت زمانی چرخه نسبت به کل موج.
وقتی فاز تغییر کند، روند عوض میشود؛ اما قیمت هنوز ممکن است چند کندل تأخیر داشته باشد.
در نتیجه:
- اندیکاتورهایی مثل مکدی یا استوکاستیک فقط بازتاب این فاز هستند.
- تحلیلگر چرخهمحور کسی است که فاز را مستقیماً از داده استخراج میکند، نه از قیمت نهایی.
اینجاست که او میگوید:
«The market doesn’t move because of price.
It moves because of phase.»
بازار به خاطر قیمت حرکت نمیکند، بلکه به خاطر تغییر فاز حرکت میکند.
🔮 ۵. هدف نهایی: همفاز شدن با ریتم بازار
در پایان، فلسفهی نهایی ایهلرز این است که معاملهگر موفق کسی است که بتواند خودش را با ریتم بازار همفاز کند.
یعنی درک کند که در کدام بخش از چرخه است — نه فقط در نمودار، بلکه در ذهن خودش هم.
او میگوید:
«Trading is about resonance, not prediction.»
معاملهگری دربارهی “همرزونانس شدن” است، نه پیشبینی.
در این سطح، علم ریاضی (مثل فوریه و هیلبرت) با شهود هماهنگ میشود؛
جایی که تحلیلگر، ریتم درونی بازار را حس میکند — دقیقاً مثل درک “سکوت تعادلی کومو” در ایچیموکو.
✳️ جمعبندی فلسفی
محوربرداشت فلسفی ایهلرز
بازار | موجود زندهای با ریتم طبیعی |
زمان | غیرخطی و وابسته به چرخهها |
قیمت | تجلی انرژی فازها |
تعادل | نتیجهی تداخل سازنده و مخرب چرخهها |
هدف معاملهگر | هماهنگ شدن با فاز چرخه، نه پیشبینی آن |
دیدگاه خود را بنویسید